ﻭﻟــﻨﺘﺎﻳﻦ ﻭﺍﺳــــﻪ ﻛﻴﺎﺱ؟
ﻭﺍﺳﻪ ﺷــﻤﺎ ﻋﺎﺷﻘﺎﺱ
.
.
.
ﻣﺎ ﻛﻪ ﻋــ↭ـــﺸﻘﻤﻮﻥ کربلاست
ﻛﺎﺩﻭﻣـــﻮﻧﻢ ﺑﺎ ﺑـﻘﻴﻪ ﺟـــ↭ـﺪﺍﺱ
اللهم الرزقنا کربلا...
الهم عجل لولیک الفرج.
انامجنون العباس بن علی
ﻭﻟــﻨﺘﺎﻳﻦ ﻭﺍﺳــــﻪ ﻛﻴﺎﺱ؟
ﻭﺍﺳﻪ ﺷــﻤﺎ ﻋﺎﺷﻘﺎﺱ
.
.
.
ﻣﺎ ﻛﻪ ﻋــ↭ـــﺸﻘﻤﻮﻥ کربلاست
ﻛﺎﺩﻭﻣـــﻮﻧﻢ ﺑﺎ ﺑـﻘﻴﻪ ﺟـــ↭ـﺪﺍﺱ
اللهم الرزقنا کربلا...
الهم عجل لولیک الفرج.
انامجنون العباس بن علی
طرح جدید تقویم سال جدید
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بهار
تابستان
تابستان ولرم
تابستان خنک
هرکی حال داشت بخونه داستان جالبیه👇👇👇
«دخترهای دانشگاه باید اسلحه حمل کنند»!
بعضی از کلاسهای دانشگاه ما تا ساعت ۱۰ شب ادامه داره و این باعث مشکل برای خیلی از دخترها شده!
ساعت حدود ۵ عصر بود و من مشغول نوشتن یک طرح فرهنگی بودم که ناگهان دختر خانمی مانتویی با ظاهری بسیار نامناسب وارد اتاق من شد و سلام کرد!
جواب سلامش رو که دادم بدون مقدمه گفت :
«حاج آقا ببخشید می تونم به شما اعتماد کنم؟ بچه ها میگن راز کسی رو فاش نمی کنید!»
گفتم:«مطمئن باش.»
همین که خیالش راحت شد چند لحظه ای سکوت کرد و بعد با احتیاط گفت:
«حاج آقا من یک سؤال شرعی دارم آیا دخترها می توانند برای امنیتشون اسلحه همراه خودشون داشته باشند؟»
من که از تعجب نمی دونستم چه بگم با تامل گفتم:
«منظورت را واضح تر بگو»
دختر خانم که دیگه جرات حرف زدن پیدا کرده بود گفت:
«حاج آقا راستش رو بخواهید من هر روز یک اسلحه مثل چاقو و... با خودم دارم ولی می خوام یک کلت کمری تهیه کنم!»
گفتم: «آخه چرا؟»
گفت: «حاج آقا من بعضی وقتها تا ساعت ۹ یا10 شب کلاس دارم وقتی به منزل برگردم نزدیک ساعت ۱۱ شب می شه برای همین وقتی از دانشگاه به طرف خونه میرم تو پیاده رو پسرها اذیت می کنند و متلک میگن، وقتی منتظر تاکسی میشم ماشینای مدل بالابوق می زنند و اذیت می کنند! حاج آقا بخدا شاید وضع ظاهریم به نظر شما بد باشه ولی من اهل خلاف و رابطه های نامشروع نیستم من فقط دلم می خواد خوش تیپ باشم!»
من هم بدون مکث گفتم : «خوب از نظر دین هیچ طوری نیست شما اسلحه دفاعی داشته باشید اصلا همه دخترها برای دفاع از خودشون باید نوعی اسلحه حمل کنند ولی نه هر سلاحی یک نوع سلاح هست که خیلی هم قدرت تخریب و دفاعی بالایی دارد»
بنده ی خدا که منتظر موضع مخالف من بود با این حرفهای من داشت شاخ در می آورد برای همین خیلی زود گفت: «چی؟ چه... چه اسلحه ایی؟ مُجازه؟ اسمش چیه؟»
من که دیدم بدجوری عجله داره گفتم:«اگر بگم قول میدی یک هفته استفاده کنی اگر جواب نداد دیگه استفاده نکنی؟»
بنده خدا که خیلی هیجان زده شده بود گفت: «قول می دم قول می دم ... قول مردونه!»
گفتم: «اسم اون سلاح بی خطر و بسیار کار آمد «چادر» است! شما یک هفته استفاده کنید ببینید اگر کسی مزاحم شما شد دیگه هیچ وقت به طرفش نروید!»
با تعجب مثل کسی که ناگهان همه انرژی او کاهش پیدا کرده باشه گفت: «چادر! آخه چادر ...»
گفتم: «دیگه آخه ندارد، تو یک هفته هم هیچ اتفاقی نمی افته»
با حالت نیمه ناامیدی تشکر کرد و رفت.
حدود یکی دو ماه از جریان گذشت و من به کلی فراموش کرده بودم تا اینکه روزی یک خانم محجبه به اتاق من اومد سلام کرد گفت : «حاج آقا من رو می شناسید؟»
من هم هرچه فکر کردم به یاد نیاوردم، گفتم: «بخشید شما را نمی شناسم»
گفت: «من همون دختری هستم که اسلحه به من دادید تا همراه خودم حمل کنم حالا هم که می بینید مثل یک بچه ی خوب، سلاح «چادر» حمل می کنم، هرچند هنوز درست و حسابی چادری نشدم! ولی مادرم خیلی دعاتون کرده چونکه هر روز بخاطر چادر نپوشیدن من تو خونه دعوا داشتیم. راستش حاج آقا مادرم چادری هست و اهل خدا و پیغمبر، ولی من فرزند ناخلف شده بودم که حالا به قول مادرم سر به راه شدم»
من هم که حیرت زده شده بودم گفتم: « خوب برایم تعریف کن چی شد که چادری بودن رو ادامه دادی؟»
مکثی کرد و شروع به گفتن جریان کرد: «راستش حاج آقا وقتی از اتاق شما رفتم خیلی درباره حرفهای شما با تردید فکر کردم ولی تصمیم گرفتم امتحان کنم. برای همین چند روزی وقت برگشتن از دانشگاه بطوری که همکلاسی هام متوجه نشن، مخفیانه چادر می پوشیدم. ولی از وقتی که چادر سر می کنم ساعت ۱۰ و یا ۱۱ شب هم که از دانشگاه بر می گردم نه پسری به من متلک میگه، نه ماشین مزاحمی بوق میزنه! اصلا کسی تصور نمی کند که منِ چادری، اهل خلاف باشم. راستش رو بخواهید بدونید هیچ وقت فکر نمی کردم دخترهای چادری این همه امنیت دارند! و این همه خیالشون از بابت مزاحم های خیابانی راحته. کم کم جریان چادر پوشیدن من رو بچه های کلاس متوجه شدند الان هم مدتهاست که دائم با چادر رفت و آمد می کنم و از کسی هم خجالت نمی کشم البته فکر نکنید حالا دیگر بسیجی شدم، ولی قصد ندارم اسلحه ایی که تازه کشفش کردم رو به این راحتی از دست بدم. بعضی از دخترای کلاس متلک میگن، ولی بیچاره هاخبر ندارن من چه گنجی یافتم. البته جریان رو که برای یکی از بچه ها که نقل کردم اون هم تصمیم گرفت برای فرار از دست مزاحم ها چادر بپوشه با این که خونواده ش اهل چادر و این ها نیستند ولی اون دیگه تصمیمش رو گرفته»
راستش رو بخواهید من دیگه حرفی برای گفتن نداشتم برای همین فقط به حرفهاش توجه می کردم دلم می خواست زودتر از اتاق بره تا اشکام سرازیر بشن. وقتی از اتاق رفت تنها کاری که تونستم انجام بدم سجده شکر بود.
به همه "الکی مثلا ها" خندیدم جز اونیکه
.
.
.
.
.
.
یه فرزند شهید نوشته بود:امروز با بابام رفتم کارناممو گرفتم
بعدشم منوبرد پارک کلی کیف کردم.
.
.
.
.
.
.
الکی مثلا بابا دارم...
💥📢
⛔📡 ماهواره📀
📌آمریکا تقریبا چهار برابر ایران جمعیت داره، ۹۰٪ ماهواره های دنیا در اختیار آمریکاست، مردم آمریکا به دولتشون مالیات میدن اما برای استفاده از ماهواره باید هزینه پرداخت کنن،
📌دولت آمریکا فقط هشت کانال مجانی براشون گذاشته، ، در تمام دنیا ماهواره با کسب هزینه در اختیار مشتری قرار میگیره،
☑ما در ایران بسیار خوشبختیم که علاوه بر کانالهای غیر فارسی، فقط ۱۶۲ کانال فارسی رایگان داریم.
📌اکثراین کانالها ازجمله فارسی وان ها در مالکیت مورداک یهودی صهیونیست قرار داره،
🚫فارسی وان وقت نماز، اذان پخش میکنه و مناسبتهای مذهبی اسلامی خصوصا شیعی را یادآوری میکنه !
📌📌اونها برای سرگرمی ما بروزترین فیلمها و سریالها رو میخرن، بفارسی دوبله میکنن و مجانی برامون پخش میکنن،
▪👈اونم فقط برای ما رایگانه و نه برای همسایه های عرب ما حتی، موضوع خیلی از سریالها به روابط خانوادگی و عادی سازی روابط نامشروع بین زن و مرد و فرزندان خانواده با سایرنه، 📌📌خصوصا خیانت به همسر و تشویق به طلاق و پذیرفتن بچه نامشروع به عنوان یک هدیه الهی و....، بارها مردم انگلیس بابت مالیاتی که روی قبضهای برقشان بابت برنامه های فارسی BBC میاد ❗⬇❗
⚠اعتراض کردن و جواب گرفتن که این یک مسأله دیپلوماتیکه، مورداک در یکی از برنامه های تلویزیونیش در آمریکا عنوان کرد ⛔که ما ایرانی ها را قورباغه پز میکنیم،❗ حالا این یعنی چی؟
📌ژاپنی ها غورباغه را در آبجوش میندازن و درشو میذارن، غورباغه سریع از خودش آنزیم خاصی ترشح میکنه و تلخ میشه ▪👈اما فرانسویها با شعله آرام میپزنش پس غورباغه تا بیاد بفهمه، پخته شده بی آنزیم تلخ.
حالا یه چیز دیگه:
📌آندلس یک کشور بود با صدها سال سابقه دولت اسلامی،
☑ بزرگترین قدرت نظامی و علمی زمان خودش در اورپا، بارها جنگ بین مسیحی ها و یهودیها با اونا در گرفت و بخاطر جوونای غیرتمند آندلس جلوی اونا دووم آورد، مسیحیا با ایجاد یک دولت کوچیک در شمال آندلس چنتا کار کردن، باغهای بزرگ انگور ایجاد کردند
⚠فقط برای ساخت مشروب مجانی برای مسلمونا،
⚠دختران مسیحی با آرایش و لباس محرک در میان مسلمونها ظاهر شدند،
⚠رستورانهایی درست کردند با خدمه دختران بی حجاب مسیحی و ...، چندین سال بعد با یک حمله قتل عامی در اندلس براه انداختند که موریخین شان نوشتند تپه های بزرگی❗⬇❗
▪👈از دست و پا و سرهای مسلمانان بطورجداگانه درشهرها ایجاد کردند و بگفته خودشان هنگام عبور از کوچهها خون تا زیر لگام اسبها میرسید.
📌الآن اون کشور اسمش شده اسپانیا و کمترین تعداد مسلمان در بین کشورهای اروپایی رو داره.
📝در یک تحقیق میدانی در ساری از ۲۰ نصاب حرفه ای آنتن ماهواره، ۱۸ نفرشان ماهواره نداشتند سوال شد چرا؟
⚠گفتند ما که برای نصب ماهواره برای بار اول به خیلی از خانه ها میرفتیم ظاهر خوبی از خانواده میدیدیم اما پس از چندماه که با ما برای تعمیر یا تنظیم آنتن تماس گرفته میشد میدیدیم وضعیت خانواده کاملا با چند ماه قبل از نظر رفتار و اخلاق عوض شده،⚠
📌از یکی از اینها در جاده ساری قائمشهر مقدار ۲۹۰ آنتن کشف شد در حالی که خودش استفاده نمیکرد فقط به دلیل حفاظت از خانوادش.
⚠خب حالا آیا لازم نیست یکم، فقط جدی تر از قبل، به مطالب گذشته و چیزهایی که دیدیم و شنیدیم در این مورد فکر کنیم؟
✅مگر پیامبر عزیزمان نفرمودند ساعتی(لحظه ای) فکر از هفتاد سال عبادت بهتره،
▪👈خب حالا موقعشه عزیز
⬅پخش این پیام صدقه جاریه
🌎⛔🌎📡📡📡
وااااای که چقدر این شعر زیباست
شعری زیبا و جذاب درمورد شفاعت امام حسین (ع)
خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/
بی نهایت خسته و افسرده ام/
تا میان گور رفتم دل گرفت/
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/
روی من خروارها از خاک بود/
وای، قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زیر سرم از سنگ بود/
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/
هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/
خسته بودم هیچ کس یارم نشد/
زان میان یک تن خریدارم نشد/
نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/
ترس بود و وحشت و دلواپسی/
ناله می کردم ولیکن بی جواب/
تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/
آمدند از راه نزدم دو ملک/
تیره شد در پیش چشمانم فلک/
یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/
لرزه بر اندام من افتاده بود/
هر چه کردم سعی تا گویم جواب/
سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/
از سکوتم آن دو گشته خشمگین/
رفت بالا گرزهای آتشین/
قبر من پر گشته بود از نار و دود/
بار دیگر با غضب پرسش نمود:
ای گنه کار سیه دل، بسته پر/
نام اربابان خود یک یک ببر/
گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/
گوش گویا نامشان نشنیده بود/
نامهای خوبشان از یاد رفت/
وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/
چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/
بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
در میان عمر خود کن جستجو/
کارهای نیک و زشتت را بگو/
هر چه می کردم به اعمالم نگاه/
کوله بارم بود مملو از گناه/
کارهای زشت من بسیار بود/
بر زبان آوردنش دشوار بود/
چاره ای جز لب فرو بستن نبود/
گرز آتش بر سرم آمد فرود/
عمق جانم از حرارت آب شد/
روحم از فرط الم بی تاب شد/
چون ملائک نا امید از من شدند/
حرف آخر را چنین با من زدند:
عمر خود را ای جوان کردی تباه/
نامه اعمال تو باشد سیاه/
ما که ماموران حق داوریم/
پس تو را سوی جهنم می بریم/
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/
دست و پایم بسته در زنجیر بود/
نا امید از هرکجا و دل فکار/
می کشیدندم به خِفّت سوی نار/
ناگهان الطاف حق آغاز شد/
از جنان درهای رحمت باز شد/
مردی آمد از تبار آسمان/
دیگران چون نجم و او چون کهکشان/
صورتش خورشید بود و غرق نور/
جام چشمانش پر از خمر طهور/
چشمهایش زندگانی می سرود/
درد را از قلب انسان می زدود/
بر سر خود شال سبزی بسته بود/
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/
کِی به زیبائی او گل می رسید/
پیش او یوسف خجالت می کشید/
دو ملک سر را به زیر انداختند/
بال خود را فرش راهش ساختند/
غرق حیرت داشتند این زمزمه/
آمده اینجا حسین فاطمه؟!
صاحب روز قیامت آمده/
گوئیا بهر شفاعت آمده/
سوی من آمد مرا شرمنده کرد/
مهربانانه به رویم خنده کرد/
گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/
من کجا و دیدن روی حسین (ع)/
گفت: آزادش کنید این بنده را/
خانه آبادش کنید این بنده را/
اینکه این جا این چنین تنها شده/
کام او با تربت من وا شده/
مادرش او را به عشقم زاده است/
گریه کرده بعد شیرش داده است/
خویش را در سوز عشقم آب کرد/
عکس من را بر دل خود قاب کرد/
بارها بر من محبت کرده است/
سینه اش را وقف هیئت کرده است/
سینه چاک آل زهرا بوده است/
چای ریز مجلس ما بوده است/
اسم من راز و نیازش بوده است/
تربتم مهر نمازش بوده است/
پرچم من را به دوشش می کشید/
پا برهنه در عزایم می دوید/
بهر عباسم به تن کرده کفن/
روز تاسوعا شده سقای من/
اقتدا بر خواهرم زینب نمود/
گاه میشد صورتش بهرم کبود/
تا به دنیا بود از من دم زده/
او غذای روضه ام را هم زده/
قلب او از حب ما لبریز بود/
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/
با ادب در مجلس ما می نشست/
قلب او با روضه ی من می شکست/
حرمت ما را به دنیا پاس داشت/
ارتباطی تنگ با عباس داشت/
اشک او با نام من می شد روان/
گریه در روضه نمی دادش امان/
بارها لعن امیه کرده است/
خویش را نذر رقیه کرده است/
گریه کرده چون برای اکبرم/
با خود او را نزد زهرا (س) می برم/
هرچه باشد او برایم بنده است/
او بسوزد، صاحبش شرمنده است/
در مرامم نیست او تنها شود/
باعث خوشحالی اعدا شود/
گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/
قلب او بوی محبت میدهد/
سختی جان کندن و هول جواب/
بس بود بهرش به عنوان عقاب/
در قیامت عطر و بویش می دهم/
پیش مردم آبرویش می دهم/
آری آری، هرکه پا بست من است/
نامه ی اعمال او دست من است/
ناگهان بیدار گردیدم زخواب/
از خجالت گشته بودم خیس آب/
دارم اربابی به این خوبی ولی/
می کنم در طاعت او تنبلی؟
من که قلبم جایگاه عشق اوست/
پس چرا با معصیت گردیده دوست؟
من که گِریَم بهر او شام و پگاه/
پس به نامحرم چرا کردم نگاه؟
من که گوشم روضه ی او را شنید/
پس چرا شد طالب ساز پلید؟
چشم و گوش و دست و پا و قلب و دل/
جملگی از روی مولایم خجل/
شیعه بودن کی شود با ادعا؟
ادعا بس کن اگر مردی بیا/
پا بنه در وادی عشق و جنون/
حبّ دنیا را ز قلبت کن برون/
حبّ دنیا معصیت افزون کند/
معصیت قلب ولیّ را خون کند/
باش در شادی و غم عبد خدا/
کن حسابت را ز بی دینان جدا/
قلب مولا را مرنجان ای جوان/
تا شوی محبوب رب مهربان/
سعی کن حرص و طمع خانه خرابت نکند/
غافل از واقعه ی روز حسابت نکند/
ای که دم می زنی از عشق حسین بن علی (ع)/
آن چنان باش که ارباب جوابت نکند!
"السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ع
یه روز غضنفر.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
در کعبه متولد میشه
یه روز غضنفر دختر پیامبر رحمت و مهربانی رو به همسری انتخاب میکنه
یه روز غضنفر در رختخواب پیامبر اکرم (ص) می خوابه و نقشه دشمنان اسلام را نابود میکنه
یه روز غضنفر درقلعه خیبر را از جا میکنه
یه روز غضنفر در رکوع بخشش میکنه
غضنفر افطار سه شبانه روزش رو به فقیر میده و با آب افطار می کنه
یه روز غضنفر در محراب مسجد شهید میشه
بله غضنفر لقب مظلوم ترین و بزرگ مرد تاریخ بشریت و اسلام
آنقدر مظلوم که حتی وقتی خبر شهادتش در مسجد پخش شد می گفتند مگر علی (ع) هم نماز میخواند.
آنقدر مظلوم که ما شیعه های علوی هم با این لقب جوک میسازیم
تا جوکی به دستمون رسید و خوشمون اومد و خواستیم پخش کنیم لفظشو عوض کنیم بزاریم یکی، یه نفر ...
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، پرفسور کوین برت، تحلیلگر و پژوهشگر آمریکایی پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی را در پایگاه خبری وترنز تودی منتشر کرد و مقدمه زیر را برای آن نوشت: «امروز مفتخرم به اینکه پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران، سید علی خامنهای را برای جوانان غربی منتشر کنم که از جوانان غربی خواسته است تسلیم شرطیسازیهای اسلامهراسانه جوامعشان نشوند، بلکه به جای آن مستقل فکر کنند. شاید برای برخی از خوانندگان اینکه یک رهبر اسلامی خواستار تفکر آزاد است، جای تعجب داشته باشد. در غرب، معمولاً چنین تصور میشود که آزاداندیشان با مذهب مخالفند. دکترین امروزه غرب بر این باور است که مذهب و تفکر آزاد همواره در تقابل با یکدیگر قرار دارند. این دیدگاه اکنون بر مدارس و دانشگاههای ما سایه افکنده است و در آنجا، از افرادی مانند گالیله، ولتر و داروین به خاطر ستیز با سانسورگری کلیسا قهرمانسازی میشود. اما این دیدگاه به دو دلیل محدود و گمراهکننده است: اول اینکه، تاریخ واقعی رابطه بین علم و مذهب در غرب کاملاً با افسانه «تقابل آتهئیستهای(خداناباوران) آزاداندیش قهرمان با بنیادگراهای جزماندیش» متفاوت است. در واقع، اکثر متفکران بزرگ غرب، افرادی بسیار مذهبی بودند که تفکراتشان را هم از مذهب الهام گرفتند. علم غرب را اصولاً مسیحیهایی پیریزی کردند که میخواستند خدا را از طریق فهم خلقت او بهتر بشناسند. (خود این مسیحیها هم تا اندازه زیادی یافتههایشان را بر بناهایی استوار میکردند که مسلمانها تا اندازه زیادی ساخته بودند، آنها پیشرفتهایی در ریاضیات مانند اختراع جبر کرده بودند که علم مدرن را امکانپذیر میکرد.) دوم اینکه، همان تقابل محدودی که بین علم و مذهب در غرب وجود داشت، هیچ قرینه حتی کمی مشابه در هیچ جای دیگر نداشت و این موضوع در جهان اسلام کمتر از هر جای دیگر بود. مسلمانان در طول تاریخ مخالفتهای اندکی با اکتشافات علمی یا مطالعات علمی داشتهاند. نظریه خورشید مرکزی؟ از دید اسلام مشکلی ندارد. نظریه تکامل؟ بحثها در این مورد متناقض هستند (همانطور که شواهد مربوط به خود تکامل چنین است) اما مسلمانان، مخالفان بیاندیشه این خط سیر از تحقیقات نیستند. نظریه کوانتوم؟ مطمئناً اثباتی بر نظریه توحید الهی یا حتی وحدت وجودی است. بحث دیگری که وجود دارد اطلاعات ماورای کیهانی است، که برخی معتقدند موضوع آن از انسانها پنهان نگاه داشته میشود تا افراد مذهبی شوکه نشوند. در واقع، تعداد اندکی از مسلمانان با شنیدن این خبر که علاوه بر فرشتگان و جن گونههای دیگری از انسانها هم از زمین دیدن میکنند، متعجب خواهند شد. قرآن، خداوند را «ربالعالمین» به معنی خدای جهانها معرفی میکند که در آن عبارت «جهان» به صورت جمع درآمده است. غربیهایی که قادر باشند پیششرطهای ذهنیشان را کنار بگذارند، حبابهای ذهنی ناشی از تبلیغات را بشکنند و به اسلام با ذهن «سفید» بنگرند (و بعد از هوش خود یا عقل استفاده کنند) احتمال دارد از دیدن میزان تفاوت حقیقت با تصویرهای رقتانگیزی که رسانهها بیست و چهار ساعت شبانهروز در طول سال به خورد ما داده میشود، حیرتزده شوند. این پیام رهبر معظم ایران به جوانان غربی است. لطفا آن را به هر جوانی که میشناسید، برسانید.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931103000820#sthash.8M1GGNU7.dpuf
بسم الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی
حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که دربارهی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند.
سخن من با شما دربارهی اسلام است و بهطور خاص، دربارهی تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسّفانه سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراسهای» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، میبینید که در تاریخنگاریهای جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانهی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از بردهداری شرمسار است، از دورهی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوهی برخورد با فرهنگ و اندیشهی اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینهی مشترک تمام آن سودجوییهای ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمیهراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدّتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامهی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایهی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواستهی اوّل من این است که دربارهی انگیزههای این سیاهنمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواستهی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کردهاید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آموزههای انسانی و اخلاقی او را مطالعه کردهاید؟ آیا تاکنون به جز رسانهها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کردهاید؟ آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟
من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس بهصورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسشهای جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسشها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقتهای نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّتپذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسودهتر به نگارش درآورند.
سیّدعلی خامنهای
۱۳۹۳/۱۱/۱