۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهادت» ثبت شده است

مخاطب خاصم

میخوام "مخاطب خاصمو"بهتون معرفی کنم.....

بهترین دوست های دنیا.....دوستای آسمونی.....

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

گام (1) : انتخاب یک "شهید"

گام (2) : عهد بستن با شهید

گام (3) : شناخت "شهید"

گام (4) : هدیه ثواب اعمال خود به روح شهید

گام (5) : درگیر کردن خود با شهید

گام (6) : عدم گناه به احترام شهید !!!

گام (7) : اولین پاسخ شهید

گام (8) : حفظ و ارتقاء رابطه تا شهادت...

۱۶ دی ۹۳ ، ۱۶:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
F.h torabi

شهادت


 

کار همیشگیش بود. هر وقت دلش تنگ می شد دستمو می گرفت و با هم می رفتیم

بهشت زهرا _سلام الله علیها_.

اول می رفتیم قطعه اموات و چند دقیقه بین قبرها راه می رفتیم؛ بعد می رفتیم سر مزار شهدا.

می گفت:" این جا رو نیگا کن. اصلا احساس می کنی که این شهدا مرده اند؟ این جا همون حسی رو داری که تو قطعه ی اموات داری؟"

بالا سر مزار بعضی از شهدا می ایستاد و سنشون رو حساب می کرد.

می گفت:" اینایی که می بینی، همه نوزده - بیست ساله بودن. ماها رسیدیم به سی سال. خیلی دیر شده؛ اصلا تو کتم نمی ره که بخوان ما رو قطعه مرده ها دفن کنن".

از سوز صداش معلوم بود که مدت هاست حسرت شهادت رو به دل داره.

شهید احمدی روشن

۱۴ دی ۹۳ ، ۲۳:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
F.h torabi